خداوند با آغاز کتاب وحی، و سایر سورههای قرآن، این ادب دینی را به بندگانش یاد داده که هرکار و عملی را با نام او آغاز و شروع کنند تا کارها رنگ الهی پیدا کند.
«بسم اللّه الرحمن الرحیم» تنها رهآورد پیامبر اسلام صلیاللهعلیهوآله نیست، بلکه از طلیعه نامه حضرت سلیمان علیهالسلام به ملکه سباء بر میآید که قبل از اسلام نیز، سایر پیامبران کارها و مکتوبات خود را با «بسم الله» آغاز میکردند. حضرت سلیمان علیهالسلام در نامه خود که به ملکه شهر سبأ مینویسد، آن را با نام خدا شروع میکند و ملکه برای بزرگان سرزمینش نقل میکند که نامهای از حضرت سلیمان علیهالسلام رسیده است(1). «اِنَّهُ مِنْ سُلیمانَ وَ اِنَّهُ بِسْمِ اللّهِ الرّحْمنِ الرَّحِیمِ»(2). و باز میبینیم حضرت نوح علیهالسلام در آن طوفان عجیب، هنگام سوار شدن به کشتی که روی امواج کوه پیکر آب در حرکت بود، برای رسیدن به نجات و پیروزی کامل به یاران خود دستور میدهد: «هنگام حرکت و زمان توقّف کشتی، نام خدا را بر زبان جاری سازند». و مشاهده میکنیم که در پایان با موفقیّت تمام پیاده شدند و از خطر گذشتند(1). چنانکه قرآن میگوید به نوح علیهالسلام گفته شد: «ای نوح از کشتی فرود آی که سلام و برکات ما بر تو و همراهانت...».
«یا نُوحُ أهْبِطْ بِسَلامٍ مِنّا وَ بَرَکاتٍ عَلَیْکَ وَ عَلی اُمَمٍ مِمَّنْ مَعَکَ...»(2). و از روایات اهلبیت: استفاده میشود که همه کتب آسمانی با مضمون این سخن آغاز شدهاست: «هیچ کتابی خداوند از آسمان فرو نفرستاده است مگر این که اولش بسماللّه باشد». «ما اَنْزَلَ اللّهُ مِنَ السّماء کتابا اِلاّ و فاتِحتُهُ بسم اللّه الرّحمنِ الرحیم». و این سیره مشترک همه پیامبران الهی بوده است؛ زیرا مهمترین خط حاکم بر رسالت همه پیامبران الهی دعوت به سوی خدا بوده است(3)
نزول مکرّر آیه «بسم اللّه...» نشانه اختلاف معنا و تفسیر آن در هر سوره است. این آیه در سراسر قرآن کریم، اگر چه از نظر لفظی و ظاهری یکسان است، امّا از نظر معنوی و تفسیری گوناگون است. اختلاف معنوی و اشتراک لفظی این آیات از آن رو است که بسماللّه هر سوره، جزئی از آن سوره و با محتوای آن هماهنگ و به منزله عنوان و تابلوی آن سوره است و چون مضامین و معارف سورههای قرآن با یکدیگر متفاوت است، معنای «بسماللّه...» در سورهها مختلف خواهد بود و در هر سوره درجهای از درجات و شأنی از شؤون الوهیّت خدای سبحان و رحمانیّت و رحیمیّت او را بازگو میکند و از این جهت همانند اسمای خداوند در پایان آیات است که با محتوای آیات هماهنگ و به منزله برهانی بر محتوای آن است. بر این اساس، اگر محتوای سورهای به خوبی بیان و روشن شود، تفسیر «بسم الله...» آن سوره نیز روشن خواهد شد(4).
به همین دلیل از نظر فقهی باید در نماز «بسم الله...» به قصد همان سورهای باشد که نمازگزار قصد تلاوت آن را دارد و در صورت عدول نمازگزار از سورهای به سوره دیگر باید «بسم الله...» را به قصد سوره جدید تکرار کند و گرنه نماز اشکال پیدا میکند(1).
سه اسم از اسمای حُسنای خداوند سبحان در این آیه کریمه آمده است که به ترتیب عبارت است از:
الف. اللّه: برترین نام از نامهای ذات مقدس است که مستجمع صفات کمالیّه است. این نام مبارک که از آن به عنوان «لفظ جلاله» یاد میشود و 2697 بار در قرآن به کار رفته است، در اصل «اِلإله» بوده و همزه دوم آن بر اثر کثرت استعمال حذف شده و به صورت «اللّه» در آمده است و تفاوت آن با «اِله» این است که لفظ «اِله» بر هر معبودی اطلاق میشود؛ حق باشد یا باطل. امّا لفظ «اللّه» مختص ذات مقدس خداوند است که جامع همه صفات جلالی و جمالی است و جز بر او؛ بر هیچ موجود دیگری اطلاق نمیشود و از این رو موصوف همه اسمای حسنای خداوند قرار میگیرد ولی خود، صفت هیچ اسمی واقع نمیشود و بر این اساس گفته میشود: «اللّه اسم ذات و دیگر اسمهای خداوند صفات اوست»(2).
ب. الرحمن و الرحیم: دو صفت از صفات علیای خداوند سبحان است که از «رحمت» مشتق شده است. فرهنگهای لغت برای واژه «رحمت» معانی فراوانی مانند: رقّت، رأفت، لطف، رفق، عطوفت، حُبّ، شفقت و دلسوزی ذکر کردهاند؛ در حالی که اوّلاً اینها مراحل پیشین رحمت است نه خود آن؛ زیرا با مشاهده صحنههای رقّتآور، ابتدا در قلب انسان رقت، لطف، عطوفت، دلسوزی، محبت و سپس رحمت پدید میآید، ثانیا آنچه گفته شد، ویژگی مصداقی از مصادیق رحمت است که در آدمی حادث میگردد؛ امّا رحمتی که مخصوص ذات اقدس خداوند است، این ویژگی را ندارد؛ زیرا خداوند از هر گونه انفعال و تأثر منزّه است(3)؛ چنانکه امیرالمؤمنین علیهالسلام میفرمایند: «خداوند؛ رحیمی است که به رحمت موصوف نمیشود». «رحیمٌ لا یوصَفُ بِالرِّقَّةِ»(1).
بنابراین معنای جامع رحمت همان اعطاء و افاضه برای رفع حاجت نیازمندان است.
دو واژه «الرحمن» و «الرحیم» که در ماده مشترک است، بر اثر تفاوت در هیأت و ساختار لفظی، دارای دو معنای مختلف است(2).
کلمه «الرحمن» صیغه مبالغه است که بر کثرت و بسیاری رحمت دلالت میکند و کلمه «الرحیم» صفت مشبهه است که ثبات و بقا و دوام را میرساند؛ پس خدای رحمان معنایش خدای «کثیرالرحمة» و معنای رحیم خدای «دائمالرحمة» است(3) که اولی رحمت فراگیر، مطلق و بیمقابل است که همه چیز و همه کس را شامل میشود و چنین رحمتی در برابر غضب نیست، بلکه غضب از مصادیق آن است و در سایر آیات قرآن، به عنوان رحمت عام مطرح شده است. و دومی رحمت ویژه، متناهی و خاص الهی است که مخصوص مؤمنان است و این رحمت در برابر غضب و سخط اوست. و در سایر آیات به عنوان رحمت خاص مطرح شده است و توفیق یاری دین و فراگیری معارف و انجام دادن عمل صالح در دنیا و رسیدن به بهشت و رضوان الهی در آخرت از مظاهر بارز آن است(4).
هرکار بزرگ یا کوچک که با نام خداوند شروع شود نه تنها به ثمر میرسد، بلکه مورد برکت نیز قرار گرفته و بیش از مقدار انتظار نتیجه میدهد. حضرت امام محمد باقر علیهالسلام فرمودهاند: «سزاوار است که هرکار بزرگ یا کوچک با (بسم الله الرحمن الرحیم) آغاز شود تا خیر و برکت در آن پایدار بماند».
«... و ینبغی الاءتیانُ بِها«بسم اللّه...» عِندَ افتتاحِ کُلَّ امرٍ عظیمٍ اَوْ صَغیرٍ لِیُبارَکَ فیه)(1). همچنین از برخی احادیث دیگر چنین بر میآید که مشغول شدن به قرائت «بسمالله...» مایه نجات است، اگر چه به عنوان شروع در کاری نباشد؛ مانند آنچه از حضرت رسول اکرم صلیاللهعلیهوآله روایت شده که آن حضرت فرمودند: «هر کسی بخواهد که حق تعالی او را از زبانیه(2) دوزخ نجات دهد، باید به قرائت «بسم الله...» مشغول شود؛ زیرا که آن نوزده حرف است، تا حق تعالی هر حرف از آن را سِرّی قرار دهد از جهت دفع هر یک از زبانیهها(3).
خواندن «بسم الله الرحمن الرحیم» در آغاز سورههای قرآن واجب و هنگام ابتدا به آیات میان سورهها، مستحب است؛ بهویژه هنگامی که آیه با نام پروردگار آغاز گردد و یا آیه در شرح نعمات الهی، اوصاف مؤمنین، پاداش، بهشت و... باشد. و چنانچه آیه با نام شیطان، کفّار، منافقین، مشرکین، کیفر، جهنّم و... باشد، بهتر است خواندن آن ترک شود. همچنین تلاوت آن در آغاز سوره «توبه» ممنوع است؛ زیرا این سوره با برائت از کفّار و مشرکین شروع شده است و این موضوع با رحمت خداوند سازگاری ندارد؛ امّا در ابتدا به آیات میانی این سوره بلامانع است هرچند که بهتر است در میان آیات این سوره هم ترک گردد.
هرگاه بخوانیم هنگام تلاوت آیاتی از قرآن، جای دیگری از کلامالله مجید را بخوانیم، بدین صورت عمل میکنیم:
1. در صورتی که قسمت دوم، آیاتی از بقیه همان سوره و یا اواسط سورههای بعد از آن باشد، خواندن «بسم الله...» مستحب است؛ مگر اینکه قسمت بعدی، ابتدای یک سوره باشد که در این صورت ذکر آن در آغاز هر سوره واجب است.
2. اگر قسمت دوم تلاوت ما، از آیات قبلی همان سوره باشد که تا آن لحظه نخواندهایم و یا از سورههای قبل از آن باشد، قسمت دوم را نیز باید با «بسم الله...» شروع کنیم و خواندن آن امری است واجب(1).
امام صادق علیهالسلام از قول پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله نقل میکند که فرمودند:
«هنگامی که مردم سفره غذا را میگسترانند، چهار هزار فرشته به دور آن جمع میشوند؛ اگر بنده (بسم اللّه الرحمن الرحیم) گفت، فرشتگان میگویند: خدا بر شما و بر غذایتان برکت فرستد و به شیطان خطاب میکنند که ای فاسق بیرون رو، و اگر (بسم الله...) نگفتند، فرشتگان به شیطان میگویند: بیا ای فاسق و با اینها غذا بخور. و چون بعد از غذا سفره جمع شد و یادی از خدا نشد، فرشتگان میگویند: مردی که خدا به ایشان نعمت ارزانی داشته، پروردگارشان را فراموش کردهاند»(2).
یکی از عواملی که میتواند هم در جهت پیشگیری و هم برای درمان جان آدمی بسیار مفید و مؤثر باشد، این است که انسان خود را به گفتن ذکر «بسم الله...» مشغول کند؛ زیرا این جمله شریفه یکی از بزرگترین مصادیق ذکر خداست و درصورتی که بر آن مداومت شود و هیچ گاه فراموش نگردد، این پند و درس عمیق را به انسان آگاه میدهد که کاری که با نام خدا، آن ذات پاک و مقدس آغاز شود، نباید با آلودگی و وساوس شیطانی و خواطر نفسانی همراه باشد و نیز به او القا میشود که استعانت فقط به درگاه خداوند متعال شایسته است و در هیچ امری غیر حق را دخیل نمیکند و طبیعی است که وقتی انسان این چنین عمل کند، دیگر جایی برای وسوسههای شیطان لعین باقی نمیماند مگر اینکه «بسم الله...» لقلقه زبانی بوده باشد.
1. تفسیرنمونه: ج1، ص7.
2. نمل: 30.
1. مأخذ قبل: ص6 - 7.
2. هود: 48.
3. جوادی آملی، تسنیم، ج1، ص298.
4. همان: ص289 - 291.
1. همان: ص292.
2. همان: ص279 - 280.
3. همان: ص280.
1. نهجالبلاغه: صبحی صالح، خطبه 179.
2. تسنیم: ج1، ص281.
3. المیزان: ج1، ص33.
4. مأخذ قبل: ص292 - 293.
1. تفسیر صافی: ج1، ص70.
2. مراد از زبانیه مأموران آتش جهنّم است و شاید از این جهت زبانیه گفته شده که انسانها را به آتش پرتاب میکند این لفظ یک بار در قرآن (سوره علق، آیه 18) آمده است: (قاموس قرآن، ج3، ص156.
3. تسنیم: ج1، ص319.
1. حلیةالقرآن(2)، سید محسن موسوی، ص142 - 143.
2. فروع کافی: ج6، ص292.